جزیره دانش

شیمی- زیست- فیزیک- جغرافی- دین و زندگی-ادبیات...

جزیره دانش

شیمی- زیست- فیزیک- جغرافی- دین و زندگی-ادبیات...

چند سخن کوتاه

جهان هر کس به اندازه وسعت فکر اوست - حضرت علی (ع)  

 
خوشبختی آن است که انسان دنیا را همانطور که تصویر می کند ببیند - کولرز
 


گاهی سکوت بیش از تمام حرف ها مقصود را بیان می کند - منتاسکیو
 

خداوند هرگز به بندگانش ستم نمی کند (سوره آل عمران) بلکه آنان خودشان به خویشتن ستم کردند (سوره توبه).
 


زندگی مثال دختر زیبای تلخ رویی است که به انتظار خنده اش نشسته ای، غافل از اینکه اگر بخندد به تو می خندد.
 


 هر چه بیشتر تلاش کنید که به زور رابطه خوبی با دیگران ایجاد کنید کمتر موفق خواهید شد، برای ایجاد یک رابطه خوب کافی است فقط

 

  راحت     باشید، خودتان باشید و از لحظاتی که با دیگران هستید لذت ببرید. برایان تریسی  


عجب معلم تلخی است تجربه، اول امتحان می گیرد بعد درس می دهد.

 

 

  دنیا گلی است که گلبرگ هایش خیالی و خارهایش حقیقی است.  سیلوا  

 

جغرافی

واژه‌ «جغرافیا» عربی‌شده‌ «ژئوگرافیا» است که معنی واژه‌به‌واژه آن «گیتی نگاری» است.

فلات ایران یا ایران زمین تقسیمی جغرافیایی بر پایه وجوه تاریخی است. بلند ترین قله فلات ایران تیرج میر با بلندی 7690 متر است.فلات ایران جزء مهم‌ترین فلات های آسیائی-اروپائی است؛ از آن جا که رشته کوه های آن مرز های سیاسی دوران معاصر را شکل داده اند و نیز بلندترین قله اروپا، قله البرز در آن جای گرفته است.

رشته کوه قله بلندی(متر) جغرافیای سیاسی
البرز دماوند 5671 ایران
زاگرس دنا 4448 ایران
توروس دمیرکازیک 3756 ترکیه
هندوکش تیرچ میر 7708 پاکستان
سلیمان تخت سلیمان 3487 پاکستان
قفقاز البرز 5642 روسیه

خاوران‌نامه

خاوران‌نامه از آثار ادبی‌است که به نظم فارسی در سال ۸۳۰ هجری قمری سروده شده است. سراینده آن ابن حسام خوسفی از اهالی قهستان خراسان بوده است. این منظومه حماسی دینی و مصنوع است که در بحر متقارب و به وزن شاهنامه فردوسی سروده شده است. موضوع خاوران‌نامه جنگ‌های علی ابن ابی طالب در سرزمین خاوران به همراهی  مالک اشترو نیز با قباد پادشاه خاور و تهماسب نامه است. این منظومه به گفته‌ ابن حسام از یک کتاب عربی به نظم کشیده شده است. این منظومه با حمد خدا و نعت محمد پیامبر اسلام و دیگر امام های شیعه آغاز می‌شود. این منظومه را تازیان‌نامه نیز گفته‌اند.

کشش سطحی

کشش سطحیِ قطره‌ای در حال چکیدن از شیر

کشش سطحی آب در حال چکیدن

کشش سطحی آب از فرو رفتن سکه جلوگیری می‌کند

شرح غزل حافظ کلاس دوم دبیرستان(دل می رود ز دستم )

 

 دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز

شاید که باز بینیم دیدار آشنا را

....

 سعدی غزلی دارد بر همین وزن و قافیه:

مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا

گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را

کشتی شکستگانیم: صفت مرکب و جمع «کشتی شکسته یعنی آنکه بر اثر طوفان کشتی او خرد و شکسته شده باشد.» (لغت نامه)

سعدی گوید: «دو کس را حسرت از دل نرود و پای تغابن از گل برنیابد: تاجر کشتی شکسته و وارث با قلندران نشسته.» همچنین: «کاروان زده و کشتی شکسته و مردم زیان رسیده را تفقد حال به کمابیش بکند.» به جای «کشتی شکستگانیم» قرائت مرجوح «کشتی نشستگانیم» نیز مشهور است.

باد شرطه: دکتر غنی مینویسد:

شرطه لغت عربی نیست و قطعا اصل لغت سانسکریت و هندی است. در قرن چهارم بزرگ ابن شهریار، رئیس ناخدایان دریاهای بین خلیج فارس و هند بوده است. از این مرد یادداشتهایی باقی مانده که نسخه هایی از آن در کتابخانه ملی پاریس هست. این یادداشتها در اروپا چاپ شده و ترجمه کرده اند. طابع که هندی میدانسته میگوید «شرطه» لغت هندی و سانسکریتی است و یک قسم بادی است. صاحب کتاب در ضمن صحبت میگوید: «و جاء الریح الشرتا»

 

جامع ترین تحقیق درباره باد شرطه را علامه قزوینی به عمل آورده است که تلخیص آن - با تصرفی در عبارات - به این قرار است:

باد شرطه به معنی باد موافق است. یعنی بادی که مساعد کشتیرانی باشد و کشتی را، به خصوص کشتیهای شراعی را به طرف مقصد مسافرین سوق دهد.

این سه کلمه سه باد در شعر سعدی و یک بار در شعر حافظ به کار رفته است. سعدی گوید: با طبع مبوبت چه کند دل که نسازد / شرطه همین وقتی نبود لایق کشتی سعدی در این بیت شرطه را ظاهرا به معنی مطلق باد استعمال کرده است. چه باد موافق بدیهی است که همیشه لایق کشتی است. همچنین: بخت بلند باید و پس کتف زورمند / بی شرطه خاک بر سر ملاح و مادبان  تو کوه جودی و من در میان ورطه فقر / مگر به شرطه اقبالت اوفنم به کرانحافظ گوید: کشتی شکستگانیم. ای باد شرطه برخیز.

این کلمه با شرطه عربی به معنی عسس هیچ ربطی ندارد. این کلمه نه عربی است و نه فارسی. اصل املای این کلمه شرتا بوده است. در کتاب عجاب الهند بره و بحره تألیف بزرگ این شهریار الناخدا الرام هرمزی که در حدود سنه سیصد و چهل و دو تألیف شده و یک نسخه قدیمی از آن در کتابخانه ملی پاریس موحود است، در صفحات 36، 130، 132 حکایتی نقل میکند و در ضمن آن دو بار به «شرتا» اشاره میکند که از سیاق عبارت به وضوح برمیآید که مراد از شرتا باد موافق است.

نیز ذکری از کلمه شرطه شده است. باشد که: بسی امید است. انتظار میرود. چه بسا و غالبا در مقام تمنی گفته میشود. حافظ در جاهای دیگر گوید:

-         باشد که چو خورشید درخشان به درآیی.

-         باشد که از خزانه غیبم دوا کنند

-         باشد که چو وا بینی خیر تو در این باشد

-         باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما

-         باشد توان سترد حروف گناه از او

-         باشد کز آن میانه یکی کارگر شود

منبع:(«باد شرطه» به قلم محمد قزوینی، یادگار سال چهارم، شماره اول و دوم، صفحه 63 - 68)

گشت وگذاری در عالم برزخ

در آیات وروایات، مرگ وعالم برزخ به خواب تشبیه شده است. قرآن کریم می فرماید:«خداوندجان ها را به هنگام مرگ می گیرد ونفسی(انسانی) که هنوز اجلش فرا نرسیده در خواب، روح او راقبض می کند. کسی که مرگش فرا رسیده باشد،روحش را نگه می دارد وکسی که هنوز زمان مرگش فرانرسیده تا وقت معین رهایش می کند.»

 در این آیه شریفه مرگ به خواب موقت ولی طولانی تشبیه شده است. درهمین رابطه درروایتی از امام باقر(علیه السلام) سوال شد مرگ چیست؟ حضرت فرمود:« همان خوابی است که هر شب به سراغتان می آید ولی طولانی تر . به طوری که شخص از آن بیدار نمی گردد مگر روزقیامت .» حضرت در ادامه فرمود: «حالت شادی وصف ناپذیر ویاترس ومناظر هولناکی که شخص در خواب می بیند چگونه است؟! مرگ نیزهمانطوراست پس خود رابرای مرگ آماده نما.»

 

دراین تشبیه می توان ارواح رابه سه گروه تقسیم کرد.همانطور که سه نوع  خواب داریم، یکی خوابهایی که شخص به هنگام آن ازاطراف خود بی خبر است ودرخواب نه چیزی می بیند ونه چیزی می فهمد وتنها پس ازبیداری متوجه می شود خواب بوده؛ دوم خواب هایی خوش که فردتمام آرزوهای خود را در عالم خواب ودر مرحله وجودمشاهده می کند وسوم خواب هایی که به آن خواب پریشان می گویند به گونه ای که آنقدر وحشتناک وطاقت فرساست که شخص در خواب فریادش بلند می شود، زبانش می گیرد،تمام بدنش می لرزد تاجایی که از صدای دادوفریادخود بیدار می شود؛ عالم برزخ هم ،این چنین است. لهذا اکثر مردم که نه ایمان خالص دارندونه کافر محضند در عالم برزخ دربی خبری به سرمی برند؛ حتی درمواردی بیان شده که سوال و جواب از آنها هم ، در قیامت خواهد بود.اما درموردمومنین محض خداوندمی فرماید : « فروح وریحان وجنت النعیم» ارواح مومنین عالم برزخ را در« روح وریحان برزخی »می گذرانند تا اینکه تکامل لذت ورضایت رادرقیامت دربهشت پر نعمت که برای اصحاب یمین هم سلام است وهم سلامتی سپری کنند . اما در مورد ارواح کافرین محض درعالم برزخ، قرآن مجید می فرماید:« اما ان کان من المکذبین الضالین فنزل من حمیم وتصلیه الجحیم » که مقصود از « نزل حمیم» پیش غذایی ازآب چرک جوشان (پذیرایی درقبر ) واز « تصلیه الجحیم» فرو افتادن در آتش آخرت است. با نگاهی بر ادله قرآنی بر اثبات وجود برزخ  چند نکته رابه دست می آوریم اول اینکه عذاب برزخ وقیامت از یک سنخند .اما دربرزخ دیدن ونزدیک شدن به عذاب است . دومین نکته این است که اهل برزخ با صبح وشام دنیا در ارتباطند . چرا که برزخ ،عالم بین دنیا و آخرت است . پس مردگان نه تنها از صبح وشام دنیا به کلی منقطع نشده اند بلکه بهشت وجهنم برزخی آنها از حین مرگ وخارج شدن روح از بدن شروع می شود و به محض جداشدن روح از بدن ،بشارت به بهشت یا وعید عذاب آتش را دریافت می کنند وبه دنبالش آنان که جهنمی هستند تقاضای بازگشت به دنیارا دارند تا گذشته راجبران کنند اماهرگزبرگشتی به دنیابرایشان نخواهد بود.

 

 

شب اول قبر وسوال وجواب از اموات:

یکی از وحشتناک ترین مواقف انسان اولین شب ورود به عالم برزخ است .ازآن جایی که وحشت به معنای عدم آشنایی وبیگانگی انسان با وضعیت جدید است لذا هر چه روح با عالم معنویت بیگانه باشد وبه عکس به دنیا تعلق خاطر داشته باشد درجه وحشت وتنهاییش بیشتر است.

 

به تصریح روایات فشار قبر همان فشار بدن انسان بوسیله دو جسم است. اما این فشار به وسیله دیوارهای مثالی بر بدن مثالی صورت می گیرد واگر روح به جسم مادی اش سخت علاقه داشته باشد هیچ مانعی ندارد که این عذاب جانکاه علاوه بر وساطت بدن مثالی ، شامل بدن دنیوی هم بشود.درروایتی راوی درباره فشار قبر کسی که به دارآویخته می شود ازحضرت رضا علیه السلام سوال می کند وحضرت می فرماید:«او هم فشار قبر دارد،خدا هوا را امر می کند که اورا بفشارد.»

 

فشار قبر،تنها شامل کافران وفاجران نمی شود، بلکه مومن هم - در صورتی که مرتکب گناهان شده باشد-  مشمول این عذاب دردناک خواهد شد واین عذاب رحمتی است از جانب خداوند، برای مومنان زیرا موجب خروج مومن از گناه شده وبعد از آن در نعیم برزخ و قیامت به سر خواهد برد .

 

اما در مورد سوال در قبر، اباعبدا...(علیه السلام) می فرماید: «در قبر سوال نمی شود مگر از ایمان محض وکفر محض و خالص (یعنی از عقاید سوال می شود) ودیگران را متعرض نمی شوند.»

 

شهیدثانی -رحمه الله علیه-  فرمودند: « در قبر وعالم برزخ از مومن وکافر محض به تفصیل سوال خواهد شد یعنی این که از کلیه اصول عقاید وفروع آن ، مثل نماز ، روزه ،حج ،جهاد و...سوال می شود. اما از کسانی که ضعیف العقل هستند ویا حجت الهی در ایمان بر آنها ثابت نشده به طوراجمال از کفر و ایمانشان بازجویی می شود.»

 

از بیانات علما وبزرگان بدست می آید که چهارگروه ( اطفال- افراد کم عقل- جاهل قاصر وکسی که فسق عملی ندارد)عذاب برزخی ندارند . زیرا یا امکان دسترسی به عقاید صحیح ولوازم ایمان رانداشته اند ویا مستضعف فکری ، فرهنگی ویاعقب افتادگان فکری هستند.نکته مهم دیگری که باید درآن تامل کرد این است که پس از مرگ ، دفتر اعمال انسان بسته نمی شود زیرا بعضی از اعمال متوفی اعم از سیئه وحسنه می تواند اثرات منفی ویا مثبت ماندگاری برفرد ویا جامعه بگذارد . وتا زمانی که آن اثر باقی است به مناسبت آن اثر روح هم در عذاب ویا آرامش باقی می ماند . لذا ثواب کارهای خیر انسان بعد از مرگ هم برای میت نافع است .در روایتی از اباعبدالله (علیه السلام) به پنج خصلت اشاره شده که پس ازمرگ به میت نفع می رساند :

 

 فرزند صالح میت که برای او طلب مغفرت می کند.

▀  کتابی که میتی نوشته وموجب هدایت جامعه شده.

 چاهی حفر کرده باشد که مردم از آن نفع ببرند.

 نهالی کاشته باشد که مردم از میوه وسایه آن استفاده ببرند .

 صدقه جاریه ای که بعد از مرگ برای میت جاری باشد سنت حسنه ای که بعد از مرگ او باقی باشد.

 

 

علاقه روح به قبر ودیدار اموات از خانواده:

براساس روایات فراوان بدون هیچ تردیدی می توان گفت که روح به قبر ومدفن خویش عنایت وتوجه خاصی دارد وعلتش می تواند چند چیزباشد:

محل دفن، آخرین مرحله ازنشئه دنیا واولین مرحله از سفر اخروی اوست لهذا این خاطره را روح هرگز فراموش نمی کند.

قبر متوفی محل اجتماع خویشان است که به یاد او گرد هم جمع می شوند وکارهای خیر چون تلاوت قرآن وخیرات ومبرات انجام می دهند .

متوفی عنایت خاصی به زائرین قبرش دارد.بنا براین مردگان از آنچه بر بندگان می  گذرد بی خبر نیستند به خصوص زمانی که زندگان بر مزارشان می آیند وآنهارا با کارهای خیرشان شادمان می سازند.

 

در زمینه دیدار اموات از خانواده ،«اسحاق بن عمار»ازابی الحسن (علیه السلام) سوال کرد:« آیا شخص مومنی که از دنیا می رود پس از مرگ از خانواده خود دیدارمی کند؟» حضرت پاسخ می دهند. « بلی»، بعد پرسید :«چه مدت وهر چند وقت یکبار؟» حضرت درپاسخ فرمودند: «به اندازه فضیلت ومنزلتی که نزد خدا دارد، بعضی هر روز ، بعضی دو روز یک باروبعضی هرسه روز یک بار.»اسحاق می گوید: من درضمن کلام حضرت فهمیدم که کمترین مدت درهرجمعه است. بعد سوال کردم درچه ساعتی ؟ فرمودند:« در نزد زوال شمس ، یعنی ظهر ویا قبیل آن»(شاید منظور اوقات نماز باشد) سپس فرمودند:« خداوند ملکی را همراه میت می فرستد که به او آنچه را شادش می گرداند نشان دهد وآنچه را موجب کراهتش می شود ازاو بپوشاند ، لذا بر می گردد در حالتی که چشمش به دیدار آنها روشن است. ‍›› امام صادق (علیه السلام) می فرماید :«هیچ مومن وکافری نیست مگر این که بعد از زوال شمس نزد کسانش می آید واگر مومنی ببیند اهلش کارهای نیک انجام می دهندخدارا شکرمی گویدواگر کافر ببیند اهلش کارهای ناپسند انجام می دهند حسرت وافسوس می خورد.

 

اموات از خیرات ومبراتی که به آنها داده می شود آگاهند. چه بسا سبب نجات آنها از عذاب برزخی شود . حضرت صادق (علیه السلام) می فرماید:«همانا میت به سبب ترحم واستغفاری که برایش انجام شده شاد می شود همانطوری که انسان زنده به سبب هدیه ای که به او می دهند خوشحال می شود.» وفرمودند:«هر مسلمانی که عمل صالحی برای میتی انجام دهد، ثواب آن عمل برای خودش مضاعف می گردد ونفعش به میت هم می رسد.»

 

«حبه العرنی» می گوید:« با امیرالمومنین به طرف پشت شهر (کوفه) روان شدیم. حضرت دروادی السلام توقف نمود، (در وضعیتی بودند) که گویی اقوامی را مورد خطاب قرار داده اند. من هم با ایشان ایستادم تا خسته شدم و...بالاخره بلند شدم وعبایم را جمع کرده وعرض کردم یا امیرالمومنین! من از این طول قیامتان دلم به حال شما می سوزد (لطفا) ساعتی استراحت کنید. آن گاه عبایم را پهن کردم تا حضرت روی آن بنشینند ، فرمود : « یا حبه ( این جایی که ما هستیم ) یا محل گفتگوی مومن است یا محل نشست و برخاست او . » عرض کردم راستی آن ها چنینند (دراین جا حضور دارند ) ؟ فرمود:« آری . اگر پرده از چشم تو برداشته شود خود خواهی دید آن ها دسته دسته دور هم گرد آمده و باهم به گفتگو نشسته اند » عرض کردم : « جسمند یا روح ؟» فرمود : « روحند . مومنی نمی میرد مگر آنکه به روحش گفته می شود به وادی السلام ملحق شو . زیرا آنجا سرزمینی است متصل به بهشت عدن »

 

بنابراین مومنین به بقاء روح در عالم برزخ معتقدند و مرگ را تولد تازه ای می دانند که اموات در هر مرحله ای از آن آگاهتر و بیناتر از زندگی دنیوشان هستند به گونه ای که ارتباط روحی آن با بازماندگانشان قطع نمی شود . و حتی از طریق خیرات و صدقات و کارهای نیک آن ها بهره هم می برند .اما در مقابل کفار و کسانی که به بقاء روح اعتقاد ندارند ، عدم ارتباط ارواح مردگان را با دنیا ناشی از طول زمان و بعد مکان می دانند آن هم به علت جام مرگی است که مردگانشان نوشیده اند که دیگر پس از آن حرکاتشان به سکون تبدیل می شود .

 اقتباس از نهج البلاغه

    تلخیص بازنویسی : حسینیان

«توکل‏» در احادیث اسلامى

۱- رسول خدا(ص)  «من سره ان یکون اقوى الناس فلیتوکل على الله;

 کسى که دوست دارد قوى‏ترین مردم باشد بر خدا توکل کند»!

 

2- در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(ع) آمده است: «فى التوکل حقیقة

الایقان; حقیقت‏یقین در توکل است‏»!

 

3-  در داستان ابراهیم(ع)  مى‏خوانیم: هنگامى که ابراهیم(ع) را در

منجنیق گذاشتند عمویش آزر آمد و یک سیلى محکم به صورت او زد و گفت:

 از مذهب توحیدیت‏بازگرد!(ابراهیم اعتنایى به او نکرد) در این هنگام خداوند

 فرشتگان را به آسمان دنیا فرستاد تا نظاره‏گر این صحنه باشند، همه

موجودات از خدا تقاضاى نجات ابراهیم(ع) را کردند، از جمله زمین گفت:

«پروردگارا! بر پشت من بنده موحدى جز او نیست و هم اکنون در کام آتش

 

فرومى‏رود، خطاب آمد اگر او مرا بخواند مشکلش را حل مى‏کنم، جبرئیل در

منجنیق به سراغ او آمد و گفت: اى ابراهیم! به من حاجتى دارى تا انجام دهم؟

 ابراهیم گفت: «به تو نه! اما به پروردگار عالم آرى!» در اینجا بود که

 جبرئیل انگشترى به او داد که این جمله‏ها(که در واقع دستور نجات بود) بر

 روى آن نوشته شده بود: لا اله الا الله محمد رسول الله، الجات ظهرى الى

الله، اسندت امرى الى الله، و فوضت امرى الى الله!(این جمله‏ها که مفهوم

واقعیش همان توکل همه جانبه بر خدا بود، کار خود را کرد، و هنگامى که

ابراهیم(ع) به میان آتش پرتاب شد به تعبیر روایت: «اوحى الله الى النار

کونى بردا، فاضطربت اسنان ابراهیم من البرد حتى قال: و سلاما على

ابراهیم; در این هنگام خداوند به آتش وحى فرستاد که سرد شو! آتش آن چنان

 سرد شد که دندانهاى ابراهیم به هم مى‏خورد، سپس خطاب آمد و سلاما على

ابراهیم سرد و سالم باش براى ابراهیم (در این هنگام آتش به محیطى آرام‏بخش

 مبدل گشت) و جبرئیل در کنار ابراهیم قرار گرفت و با او به گفتگو

نشست‏».

نمرود از فراز جایگاه خود چنین گفت: «من اتخذ الها فلیتخذ مثل اله ابراهیم;

 اگر کسى مى‏خواهد معبودى براى خود برگزیند همانند معبود ابراهیم(ع) را

انتخاب کند»!

 

آرى توکل بر خداست که آتش‏ها را به گلستان مبدل مى‏کند، توکلى همچون

توکل ابراهیم که حتى از دست زدن به دامان جبرئیل احساس دورى از خدا

مى‏کند و معتقد است‏باید آب را از سرچشمه گرفت تا صاف‏تر و زلال‏تر باشد!

 

4- امام صادق(ع) در تعبیر دیگرى مى‏فرماید: «ان الغنى و العز یجولان

 فاذا ظفرا بموضع التوکل اوطناه; توانگرى و عزت پیوسته در حرکتند

هنگامى که به محل توکل برسند آنجا را وطن خود انتخاب مى‏کنند». 

 

یعنى قلبى که کانون توکل بر خداست هم احساس بى نیازى از ماسوى الله

مى‏کند و هم احساس عزت و قدرت، چرا که تکیه بر قدرتى کرده که بالاتر از

 همه چیز است، تکیه‏گاهى بى نیاز از همه کس و همه چیز و قدرتى شکست

ناپذیر.

5- در حدیث دیگرى همین معنى با تعبیر لطیف دیگر از امام باقر(ع) نقل

شده است، فرمود: «من توکل على الله لایغلب و من اعتصم بالله لایهزم; هر

کسى که توکل بر خدا کند مغلوب نمى‏شود و کسى که به دامن لطف خداوند

چنگ بزند شکست نمى‏خورد». 

 

فاطمه امیریان 

یک نکته...

 زنگ فیزیک یک مسئله در مورد کار و انرژی را به دو روش زیر حل کردیم:

 

                                                      ….+w=w¹+w²+w³ 

 

   F=(F²-F¹)d                                                              

که استفاده از روش دوم درست بود چون جواب باید منفی بدست اومد

 

اما روش اول جواب را به صورت مثبت بدست می داد و از این جواب نتیجه

 

گرفتیم که از روش اول در صورت استفاده از قدر مطلق می توان استفاده

 

کرد                                             فاطمه امیریان

یک سوال...

چرا مایعات به اطراف حرکت می کنند اما مانند گازها وقتی در ظرف

 

می ریزیم تمام حجم ظرف را پر نمی کنند؟

 

این سوالی بود که دبیر فیزیکمون پرسیدند: که بعد از کمی گفتگو به این نتیجه

 

رسیدیم که :

 

ملکول های مایع به سهولت روی هم می لغزندو بنابراین شکل ظرف را پیدا

 

می کنند

 

اما این قضیه ربطی به حجم ندارد به عبارتی حجم انها تغییری نمی کند زیرا

 

ملکولها(مولکول)با حفظ فاصله جابجا می شوند و لغزش صورت می گیرد.

 

(فاصله ای برابر با یک انگستروم:۱۰ به توان منفی ۱۰)

فاطمه امیریان چهارشنبه۲۴ بهمن